سونوگرافی قلب برای دومین بار

عشقم دو هفته از اون موضوع گذشت قرار بود یکشنبه بریم سونو مجدد که میشد ۱۶ دی اما مامان پنجشنبه صبح از خواب بیدار شدم دیدم دستم لمس شده و حس نداره قرار شد بریم دکتر مامانو ببینه که گفت مشکلی نیست سونو رو انجام بدید یک دفعه بیاید بابا میلاد خواست که این دفعه با هم بریم سونوگرافی اومد دنبال من هوا نیمه ابری بود بعد از اینکه نهارمون رو خوردیم راه افتادیم به سمت کرج برف گرفت چه برف شدیدی ۱۳ دی ۱۳۹۷ بود خوش حال بودم از بارش برف اما دل تو دلم نبود که صدای قلب نازنینتو بشنوم مامان خلاصه اول رفتیم سالن دنبال مامان معصوم اما سرش شلوغ بود و برف هم نشسته بود ممکن بود گیر کنیم و به سونوگرافی نرسیم اینجوری شد که ما راه افتادیم به سمت سونوگرافی هرچی نزدیک تر میشدیم استرسم بیشتر میشد خلاصه رسیدیم و ماشین رو تو پارکینگ پارک کردیم رفتیم بالا یه نیم ساعتی نشستیم نوبتمون شد رفتیم داخل دکتر بعد از بررسی داشت برای منشی شرایطتو توضیح میداد که گفتم آقای دکتر قلبش مشهوده یه دفعه دکتر صدای اسپیکر رو برد بالا شنیدمممم صدای قلب نازتو شنیدم مادر فدای قلبت وای دل تو دلم نبود خیلی خوش حال بودم همه چیز اوکی بود برف کم شده بود بابا میلاد گفت باید بهشون شیرینی بدم بردمشون بستنی نعمت مامان معصوم هم برداشتیم بستنی خوردیم و رفتیم مطب دکتر خانوم دکتر دید و برامون پرونده باز کرد گفت که از منشی واسه ۴ هفته بعد وقت بگیرم و یک روز هم اینور و اونور نشه باید سر وقت برم پیشش....